رفتار چگونه شکل می گیرد؟
ما قبل از آنکه بتوانیم از اتومبیل استفاده کنیم،دوره هایی را پشت سر می گذاریم و با اجزاء و نحوه عملکرد اتومبیل آشنا می شویم و سپس با آزمون و خطا های زیادی در نهایت می توانیم اتومبیل را به حرکت در آوریم و از آن استفاده کنیم.
ما هم برای اینکه بتوانیم رفتار جدیدی را یاد بگیریم و در زندگی خودمان استفاده کنیم،ابتدا باید نحوه عملکرد مغز خودمان را بشناسیم ،چون تمام رفتار های ما از مغزمان صادر می شود و اگر ما ندانیم که مغز ما چطور کار می کند و چطور یک رفتار را یاد می گیرد،در نتیجه نخواهیم توانست رفتار جدیدی در خودمان ایجاد کنیم.

پشت پرده رفتار های ما چیست؟
در مغز ما میلیارد ها نورون وجود دارد و این نورون ها می توانند با ده میلیون نورون دیگر در ارتباط باشد.وقتی تعدادی از این نورون ها به همدیگر متصل می شوند،اصطلاحا می گویند که یک مسیر عصبی ایجاد شده است.
و تمام رفتار هایی که ما از خودمان بروز می دهیم،هر کدام یک مسیر عصبی دارند. مثلا همین الان که در حال مطالعه این مقاله هستید،در واقع مسیر عصبی مطالعه برای شما فعال شده است و شما می توانید این مقاله را بخوانید.
یا زمانی که ما راه می رویم،مسیر عصبی راه رفتن در مغز ما فعال می شود و ما می توانیم به راحتی راه برویم. و هزاران کاری که ما در حال انجام دادنشان هستیم مثل حرف زدن،لباس پوشیدن،غذا خوردن و… .
برای اینکه ما بتوانیم یک مهارت جدید،یک رفتار جدید یا هر کار جدیدی را یاد بگیریم ،باید مسیر عصبی آن را در مغزمان ایجاد کنیم.
رفتار چگونه ایجاد می شود؟
وقتی که ما می خواهیم کار جدیدی را انجام بدهیم که تا به حال آن را انجام نداده ایم،طبیعی است که مسیر عصبی آن در مغز ما وجود ندارد.یعنی نورون ها فاصله زیادی از هم دیگر دارند و نمی توانند به خوبی با همدیگر ارتباط برقرار کنند و اطلاعات را به همدیگر ارسال کنند.
مثلا ما می خواهیم رانندگی را یاد بگیریم.وقتی که برای اولین بار پشت فرمان می نشینیم و سعی می کنیم که بتوانیم اتومبیل را به حرکت در آوریم،اشتباه های زیادی را انجام می دهیم. چون فاصله نورون ها در مغز ما زیاد است و نمی توانند اطلاعات را به خوبی به همدیگر ارسال کنند و نتیجه این می شود که ما نمی توانیم رانندگی کنیم.
ولی بعد از اینکه بارها و بارها تمرین کردیم،درصد خطاهای ما کمتر می شود چون نورون ها همدیگر را یافته اند و به همدیگر نزدیک تر شده اند و می توانند راحت تر اطلاعات را به همدیگر ارسال کنند.
و اگر زیاد تمرین کنیم،تقریبا درصد خطاهای ما نزدیک به صفر می شود،چون مسیر عصبی رانندگی در مغز ما ساخته شده است و بعد از این می توانیم بدون اینکه زیاد انرژی مصرف کنیم،می توانیم به راحتی رانندگی کنیم و از آن لذت ببریم.

شرط اساسی ساخت یک رفتار
شرط ساخت مسیر عصبی این است که سختی هایی را در ابتدا تحمل کنیم.مثلا همیشه ما ساعت 9 از خواب بلند می شید و تصمیم گرفته ایم که ساعت 6 از خواب بلند شویم.
وقتی که برای اولین بار می خواهیم این رفتار را انجام بدهیم،حتما برای ما بسیار سخت خواهد بود چون مسیر عصبی سحر خیزی در ما شکل نگرفته است.ولی اگر سمج و قاطع باشیم و بتوانیم رفتاری را به دفعات معین و مداوم انجام بدهیم بعد از آن می توانیم بدون سختی و زحمت یک رفتاری را انجام بدهیم.
پس تنها شرط ساخت مسیر عصبی،فقط تکرار یک رفتار است.
تحقیق دانشگاه استنفورد
خیلی وقت ها می شود که با تمام انگیزه برای زندگی و کار خودمان برنامه ریزی می کنیم و در ابتدا خیلی مصمم هستیم که طبق برنامه عمل کنیم و تا وقتی که به هدف تعیین شده نرسیم،از کار دست برنداریم.
ولی بعد از گذشت چند روز کاملا برنامه و هدف را فراموش می کنیم و به زندگی عادی و قبلی خودمان برمی گردیم و یا گاهی اوقات هم می شود که می گوییم از شنبه حتما شروع می کنیم و شنبه فرا می رسد و میگوییم از شروع ماه حتما دیگر شروع می کنیم و اول ماه می شود و ما هنوز اقدام نکرده ایم و جالب است تصمیم می گیریم که از شروع سال دیگر به یک انسان جدیدی تبدیل بشویم و این روند ادامه پیدا می کند و سالها می گذرد و ما هیچ گونه تغییری در زندگی و کار خودمان نتوانسته ایم ایجاد کنیم.
اگر دقت کرده باشید تمام این اتفاقات به خاطر یک چیز می افتد و آنهم این است که ما حاضر نیستیم گاهی اوقات به خودمان سختی بدهیم و از لذت های آنی دست برداریم تا در آینده به چیزی که می خواهیم برسیم.
بر این اساس دانشگاه استنفورد یک تحقیقی به نام مارشمالو انجام داد و به نتایج بسیار عالی دست یافت.
روند تحقیق این گونه بود که تعدادی از کودکان را به اتاقی دعوت می کردند و به آنها یک شیرینی مارشمالو می دادند و به آنها می گفتند که اگر پانزده دقیقه صبر کنند و مارشمالو را نخورند،بعد از پانزده دقیقه دو عدد مارشمالو به آنها خواهند داد. تعدادی از کودکان حتی یک دقیقه صبر نکردند و مارشمالو را خوردند و تعدادی توانستند پانزده دقیقه صبر کنند و دو عدد مارشمالو بخورند.
دانشگاه استنفورد بعد از ده سال همان کودکان را مورد تحقیق قرار دادند و نتیجه این بود که کودکانی که توانسته بودند پانزده دقیقه صبر کنند،بعد از ده سال جایگاه اجتماعی بسیار بالایی داشتند و از کودکانی که صبر نکرده بودند،بسیار موفق تر بودند.
این تحقیق به خوبی نشان می دهد که اگر ما بتوانیم امروز به خودمان کمی سختی بدهیم و کارهای نه چندان لذت بخش را انجام بدهیم،در آینده می توانیم لذت های بزرگی را تجربه کنیم.
مغزتان را گول بزنید!
علت اینکه ما نمی توانیم کارهایمان را سر وقت انجام بدهیم و هی امروز و فردا می کنیم،به خاطر مکانسیم مغز ماست.
مغز ما طوری طراحی شده که ما را از محیط های ناامن و نامطمئن دور نگه دارد و از چیز های ناشناخته فرار می کند و اگر فرض کند که کاری باعث ایجاد ناامنی می شود،سعی می کند ما را از انجام آن کار باز دارد.
مثلا اگر می خواهیم در جلوی یک جمعی سخنرانی کنیم،مغز ما احساس می کند که سخنرانی کردن در جلوی جمع باعث ایجاد ناامنی می شود و به خاطر همین با آوردن بهانه هایی سعی خواهد کرد ما در جلو جمع حاضر نشویم و سخنرانی نکنیم.
یا زمانی که می خواهیم صبح زود از خواب بلند شویم،مغز ما احساس ناامنی می کند چون تا به حال این رفتار را از ما ندیده است و برای مغز ما ناشناخته است و به خاطر همین با آوردن بهانه هایی مانند هوا سرده،یا هوا تاریکه و… سعی می کند ما از خواب بلند نشویم.
خانم مل رابینز در کتاب پنج ثانیه،به این موضوع اشاره می کند و می گوید که ما فقط پنج ثانیه فرصت داریم اقدامی را انجام بدهیم،وگرنه مکانسیم مغز ما فعال می شود و ما را از انجام دادن آن کار باز می دارد.
مثلا اگر می خواهیم صبح زود از خواب بلند شویم،به محض اینکه زنگ ساعت به صدا در آمد از یک تا پنج می شماریم و بلند می شویم و یا اگر می خواهیم در جلو جمعی صحبت کنیم از یک تا پنج می شماریم و خودمان را در موقعیت قرار می دهیم.
اگر تا پنج ثانیه اول کاری ر انجام دادیم که دادیم ولی اگر انجام ندادیم مطمئن باشید که مغزتان در جلوی شما گارد خواهد گرفت و نخواهد گذاشت کار درست را انجام بدهید.
در پایان از شما دعوت می کنم که مقاله های مرتبط را نیز در سایت ذهن خلاق مطالعه کنید.
قانون طلایی پنج ثانیه
چگونه انگیزه خودمان را حفظ کنیم؟
افزایش انرژی بدنی
بهترین تمرین تمرکز حواس!