ما در زندگی خود شکست های ریز و درشتی داشتیم و بعد از این خواهیم داشت.یعنی شکست خوردن در هر مرجله زندگی وجود دارد.وقتی که می خواهیم به اهداف و خواسته های خود برسیم و از آن جایی که در این مسیر هم تجربه کافی نداریم به احتمال زیاد در شروع مسیر شکست های متعددی را بخوریم که این امر کاملا طبیعی است و برای هر فردی اتفاق می افتد.
نکته ایی که این حا وجود دارد این است که خیلی ها از حد مجاز بیشتر شکست می خورند و طعم پیروزی و موفقیت را نمی کشند.مثلا در شروع کسب کار خود ناکامی هایی را تجربه می کند ولی باز هم بعد از آن دچار شکست های بعدی مثل ورشکستگی را هم تجربه می کند.
شکست خوردن بیشتر، هم خودش یک ناکامی بزرگ تر تلقی می شود و باید به این نکته توجه کنیم که کجای کار اشکال دارد.در ادامه به چهار علت شکست خوردن می پردازیم و ببینیم که اشکال کارهای ما در کجا ها هستند.
1.شکست خوردن به خاطر کلام منفی
یکی از مهمترین دلایل شکست های ما ، استفاده از کلام های منفی است.مثلا قبل از اینکه کاری را شروع کنیم با خودمان این گونه حرف می زنیم که من استعداد کافی رو ندارم،من از بقیه خیلی عقب ترم،من در این کار نمی توانم موفق شوم و حرف هایی شبیه به این.
عملا ما با این حرف ها راه موفقیت خودمان را میبندیم و خودمان را قبل از شروع هر کاری شکست خورده تصور می کنیم.در این رابطه حضرت مسیج سخن زیبایی را مطرح می کند و می گویید:
از کلام تو ،بر تو حکم می شود
در واقع ما با کلمات خودمان ، قبر خودمان را می کنیم و از این موضوع آگه نیستیم که این کلماتی که بر زبان می آوریم چقدر در شکست و موفقیت های ما تاثیر زیادی دارد.
از این به بعد همیشه با خودتان از کلام مثبت استفاده کنید مثل من قدرتمند هستم،من از پس هر کاری میتوانم بر آییم و کلماتی شبیه به این موارد!
2.شکست خوردن به خاطر الگو برداری نکردن
بسیاری از ما به این خاطر شکست می خوریم که از کسانی که قبلا به هدف ما رسیده اند الگو برداری نمی کنیم.و فکر می کنیم همه چیز را بلدیم و دوست داریم که تمام کارها را از نو تجربه کنیم.اگر به جای این کار از کسانی که قبلا به اهداف ما رسیده اند الگو برداری کنیم میتوانیم سریع تر به اهداف خود برسیم.
چون در این حالت می دانیم که کدام راه ها میتوانم در رسیدن ما به خواسته های مان کمک کند و کدام راه ها ما را به شکست سوق میدهد.
برای الگوبردای میتواینم از خود شخص به طور مستقیم سوال هایی را بپرسیم و از او مشورت بگیریم و اگر آن شخص در دسترس ما نیست میتوانیم قبلا کارهایی را که کرده تحقیق کنیم و به نتایج برسیم.
و اگر الگوی شما بسیار انسان معروفی باشد میتوایند زندگی نامه آن شخص را در اینترنت جستجو کنید و از کارهایی که قبلا انجام داده سر در بیاورید.
3.شکست خوردن به خاطر مشورت با افراد غیر متخصص
خوشبختانه در کشور ما اکثر افراد جامعه در هر کاری مدرک فوق تخصص دارند و علم شان در هرکاری بسیار زیاد است.و من نمی دانم که این علم ها را از کجا می آورند در حالی که آمار خرید آدامس از خرید کتاب بیشتر است.به هر حال وارد جزئیات نمی شوم.
این گونه افراد هم که در دوره بر ما زیاد هستند و البته متخصص،دوست دارند در هر کاری برای ما کمک کنند.مثلا کسی که کار اصلیش مهندسی برق است و البته در زمینه های سیاسی ،ورزشی،فرهنگی و… تخصص زیادی دارد میخواهد برای شما در کار آموزش مشورت دهد.عملا اگر ما به حرف های این گونه افراد گوش دهیم به احتمال خیلی زیاد شکست می خوریم.کسی که کارش منهدسی است نمی تواند راهنمای خوبی برای کسی باشد که کارش معلمی است.
پس در مشورت گرفتن از افراد هم دقت بسیار زیادی بکنید تا راه اصلی شما را به بیراهه نکشانند.
4.شکست خوردن به خاطر عدم اطلاعات کافی
ما در کارهایمان شکست می خوریم به این دلیل که دانش کافی در آن زمینه را نداریم مثلا کار ما فروشندگی است و هیچ گونه دانشی در باره ی روش های فروش نداریم.
به احتمال های خیلی زیاد ما در امر فروشندگی شکست های بسیاری را خواهیم خورد چون هیچ گونه دانش و مهارتی را نداریم و نکته ی جالب این جاست که تقصیر را گردن دیگران خواهیم انداخت و می گوییم که بازار کساد است،تو این زمانه کسی به این جور چیزها پول نمی دهد.
برای اینکه در کارهای خودتان پیشرفت کنید و به موفقیت برسید باید دانش و مهارت خودتان در آن زمینه تقویت کنید.