«ما که از بدو تولد شانس نداشتیم.»،«خر ما از کرکی دم نداشت.»،«گلیم من رو سیاه بافتن»،«ما که اصلا شانس نداریم که در مسابقه ای برنده باشیم.» این نوع جملات معمولا در گفتگو ها شنیده می شود و زیاد گفته می شود.اما آیا واقعا چیزی به نام شانس وجود دارد؟ آیا اینکه برخی اوقات میگوییم من خوش شانس هستم یا بد شانس هستم،درست است؟
خیلی از افراد باور دارند که اصلا خوش شانس نیستند و تمام اتفاقات بد،دست به دست هم داده است تا این شخص را پیدا بکنند و پدرش را استخراج بفرمایند!
اما اینکه بگوییم من بد شانس هستم در زندگی و اصلا شانس یکبار هم به روی من باز نشده است،درست نیست!
چون شانس به طور مساوی در زندگی هر شخصی تقسیم شده است و این ما هستیم که شانس را پیدا می کنیم و از آن خودمان میکنیم و اگر بشینیم و هیچ اقدامی نکنیم تا یک روزی یک شانسی نسیب ما بشود،من به شما قول میدهم که اگر زیر پای شما علف هم سبز بشود،هیچ وقت هیچ شانسی به سراغ شما نمی آید.
اگر شما هم خواهان ایجاد شانس در زندگی هستید،این 5 راز بدانید و به آن عمل کنید.

راز اول خوش شانس:آمادگی
پروفسور وایزمن در آزمایشی از افراد خواست تا تعداد تصاویر در یک روزنامه را شمارش کنند. در صفحه دوم جملهای بود که به آنها گفته شد دیگر نخوانید و تعداد عکس ها را بیان کنید. مردم خوششانس به این جمله دقت کرده بودند اما افراد بدشانس آن را ندیده بودند و به خواندن ادامه دادند. مردم خوششانس به فرصت ها بیشتر از مردم بدشانس دقت می کنند.
ما هر لحظه باید آمادگی کافی برای کسب شانس را داشته باشیم و باید چشم هایمان را بشوییم و جور دیگری باید به دنیا نگاه بکنیم،جوری که فقط به دنبال فرصت ها باشیم!
و برای تصاحب فرصت ها باید آمادگی کافی را داشته باشیم.مثلا شنیده اید که قرار است در یک بانکی قرعه کشی شود و به فرد برنده یک اتومبیل داده می شود.در این صورت اگر شما بشینید و هیچ اقدامی نکنید،مسلم است که شانس شما برای برنده شدن صفر درصد خواهد بود ولی اگر به بانک برید و یک حساب بانکی باز بکنید،قطعا شانس شما بیشتر خواهد شد.
یا شنیده اید که یک شرکتی می خواهد تعدادی کارمند را استخدام بکند،در این صورت اگر شما به جلسه مصاحبه نروید،قطعا شانس استخدام شدن را نخواهید داشت و همچنین برای اینکه در همان شرکت استخدام بشوید،باید از مدرک،مهارت و دانش کافی برخوردار باشید. و این یعنی آمادگی کافی برای کسب شانس!
و در این رابطه آرنولد می گوید که :«خنده دار است،هرچقدر بیشتر تلاش می کنم،بیشتر خوش شانس تر می شود.»
راز دوم:مسئولیت پذیری
افراد بد شانس خودشان را قربانی شرایط می بینند و مسئولیت زندگی خودشان را قبول نمی کنند و فکر می کنند که نمی توانند کنترل زندگی خودشان را به دست بگیرند و می گویند که هر چه آید خوش آید.
ولی افراد خوش شانس مسئولیت تمام زندگی خودشان را به دست می گیرند،هدفگذاری می کنند،برنامه ریزی می کنند،تلاش شبانه روزی انجام میدهند و در آخر زندگی دلخواه خودشان را می سازند و هیچ وقت به دنبال شانس نمی روند چون می دانند که هر چقدر تلاش بکنند،اتفاقات خوب در زندگی آنها بیشتر رخ می دهد!

راز سوم:جهان به باور های شما پاسخ می دهد
ما به هر چیزی باور داشته باشیم،جهان هم به صورت هوشمندانه به همان باور های ما پاسخ میدهد.
یعنی اگر باور داشته باشم که من خوش شانس هستم،اتفاقات خوب در زندگی من رخ میدهد ولی اگر باور داشته باشم که من بد شانس هستم،اتفاقات بد پشت سر هم در زندگی من رخ می دهد!
شاید شما هم در اطرافتان انسان هایی را دیده باشید که همیشه از همه چیز می نالند و اتفاقا تمام بدبختی ها و اتفاقات بد برای همین افراد رخ میدهد.
چرا چنین اتفاقی رخ میدهد؟
چون آنها باور کرده اند که بدشانس هستند و تمام اتفاقات خوب برای دیگران است نه خودشان!
وقتی ما باور های خودمان را تغییر میدهیم،جهان هم به صورت هوشمندانه به باور های ما پاسخ میدهد.یعنی به هرچه باور داشته باشیم،همان را در زندگی خودمان می بینیم.زندگی ما حاصل باور های ماست!
برای اینکه باورهای خودتان را تغییر بدید،روی این لینک کلیک کنید!
راز چهارم:شما به اتفاقات معنا می بخشید
این ما هستیم که به دنیا و اتفاقاتی که رخ میدهد،معنی می بخشیم!
مثلا همین الان که من دارم این متن را می نویسم و این مقاله را آپدیت می کنم،بحث بیماری کرونا بسیار داغ است و همه افراد در خانه های خودشان قرنطینه هستند!
در این گونه شرایط ما هستیم که به این اتفاق معنا می بخشیم.می توانیم این اتفاق را به عنوان تهدید تفسیر بکنیم یا به عنوان یک فرصت!
ولی من انتخاب می کنم که به عنوان یک فرصت نگاه بکنم:
مثلا در این شرایط می توانم ارتباط خودم را با خانواده به شکل بی نظیری عالی تر بکنم.
می توانم آموزش ببینم و به دانش و توانمندی های خودم اضافه بکنم.
می توانم روی سلامتی خودم کار بکنم و هر روز ورزش ایروبیک را انجام بدهم.
می توانم کسب و کارم رو رونق ببخشیم و اصلاحات لازم را انجام بدهم.
و تا دلتان بخواهد می توانم کارهایی انجام بدهم که برای خودم،زندگیم،کسب و کار و روابطم بسیار عالی تر باشد.
ولی اگر به عنوان یک تهدید به این مسئله نگاه بکنیم،از هر روز خودمان نفرت خواهیم داشت،غر خواهیم زد،زندگی را برای خودمان و دیگران تلخ خواهیم کرد.
به طور کلی ما هستیم که به دنیای بیرونی معنا می بخشیم،ما هستیم که از یک اتفاق برای خودمان شانس ایجاد می کنیم!

راز پنجم:انتخاب ها
انتخاب های ما در ایجاد شانس بسیار تعیین کننده است.
اجازه بدهید با یک مثال این موضوع را برای شما توضیح بدهم:
مثلا کسی که بسیار سالم و تندرسته خوش شانس است و کسی که بیماره بد شانس است؟
به هیچ وجه.کسی که بدن سالم و تندرستی دارد،گزینه های مناسبی را انتخاب کرده است.مثلا هر روز انتخاب کرده است که ورزش بکند،از خوراکی های سالم استفاده بکند،هر چند وقت یکبار به پزشک مراجعه کرده است!
ولی کسی که بدن بیماری دارد،گزینه های نامناسبی را انتخاب کرده است.مثلا به جای ورزش کردن انتخاب کرده است که ساعت هایی را به تلوزیون تماشا بکند و یا از فست فود ها استفاده بکند.
به طور کلی شانس به گروه خاصی از مردم تعلق ندارد.همه ما به یک اندازه از شانس برخورداریم و این ما هستیم که از این فرصت ها چطور استفاده بکنیم.
و این مقاله را می خواهم با جمله ای از ریچارد برانسون به پایان برسانم:
«همه ما خوش شانس هستیم.اگر در جامعه ازاد زندگی میکنید،خوش شانس هستید.شانس همیشه و هر روز در اطراف ماست.دائما چیز های خوبی برای ما رخ میدهد،چه انهارا تشخیص دهیم چه تشخیص ندهیم.من خوش شانس تر یا بد شانس تر از دیگران نیستم.فرقم این است که وقتی شانس سر راهم قرار میگیرد از ان خوب استفاده میکنم.»
در پایان از شما می خواهم که مقاله های مرتبط را در سایت ذهن خلاق مطالعه بفرمایید.
5 گام شگفت انگیر برای تعیین هدف درست
چگونه باور های خودمان را تغییر بدهیم؟
6 کلید موفقیت چیست؟