شناخت ارزش های فردی
در لحظه هایی از زندگی گاهی به این نتیجه می رسیم که مسیر را اشتباهی رفته ایم ،چون هیچ حسی نسبت به کارهایی که انجام می دهیم نداریم و این احساس را داریم که مجبور هستیم که در مسیر بمانیم و هیچ گونه لذتی از زندگی نمی بریم و گاهی اوقات هم می شود در محل کارمان مدام به ساعتمان نگاه می کنیم تا ببینم کی وقت می شود تا از کار مرخص بشویم و تازه ،در زمانی که صرف کار کردن هستیم ،هیچ گونه احساس لذت و خوش آیندی هم نداریم.
گاهی اوقات هم می شود برای خودمان اهدافی را تعیین کرده بودیم ولی بعد از رسیدن به هدف هایمان بازهم هیچ احساس خوبی را تجربه نمی کنیم.
تمام این اتفاق هایی که در بالا آورده ایم همه ی آنها به ارزش های ما مربوط می شود.ارزش هایی که فقط به خاطر ارضاء آنها کاری را صورت می دهیم و در اکثر مواقع به جای اینکه ارزش های واقعی خودمان را ارضاء کنیم ارزش های غیر واقعی مان را ارضاء میکنیم و این باعث می شود در خیلی از کارها دچار تضاد و اختلاف بشویم و در نتیجه این می شود که از زندگی مان لذت نمی بریم.
در این مقاله می خواهیم علت بروز این گونه رفتارهارا بررسی کنیم و ببینیم که چه عواملی باعث می شود این اتفاق ها بی افتد و چگونه می توان جلوی این اتفاق ها را بگیریم.

ارزش های فردی چیست؟
ارزش ها به عنوان یک پزشک هستند که می گویند چه چیزی برای ما خوب است و چه چیزی برای ما بد است و برای هر یک ازما تجویز های متفاوتی را دارد و یکی از دلایلی که باعث می شود زندگی انسان ها متفاوت باشد،تفاوت در نظام ارزشی هر یک از انسان هاست.
ما در طول روز کارهایی را انجام می دهیم که به این ارزش ها دست پیدا کنیم و اگر کاری با ارزش های ما همسو باشد از آن کار لذت می بریم ولی اگر همسو نباشد دیگر تمایلی به انجام آنها نخواهیم داشت.یعنی اهداف و رفتار های ما وسیله ایی هستند تا بتوانیم از این طریق به ارزش هایمان برسیم.
مثلا اگر کسی از مزه ی ترش خوشش بیایید به احتمال زیاد از لیموترش،لواشک ترش و گوجه سبز نیز خوشش بیایید چون به وسیله اینها می تواند به مزه ترش برسد.در این مثال مزه ترش به عنوان ارزش های ما هستند و لیمو ترش و… به عنوان ابزاری (هدف)برای رسیدن به مزه ترش هستند.
در اینجا این نکته را هم اضافه کنم که کسی که از مزه ترش لذت می برد به این معنی نیست که از مزه های دیگر مثل شیرینی و تلخ و… خوشش نمی آید،بلکه از درجه اهمیت کمتری برخوردار است.

تضاد در ارزش ها
گاهی اوقات ما اهدافی را تعیین می کنیم که با ارزش هایمان همسو نیستند.مثلا کسی که طعم ترش را دوست دارد،انتخاب می کند که فلفل بخورد،و این باعث می شود که بین ارزش ها و هدف تضادی صورت بگیرد و آن هم باعث می شود فرد از انجام کار خود احساس لذت نبرد که هیچ در اضافه هم از کارش رنج ببرد.
تضاد بین ارزش ها و کارهایی که انجام میدهیم اثرات بد زیادی را دارد و یکی از آنها هم نداشتن آرامش است.مثلا کسی که ارزش فردی اولش امنیت باشد ولی از این طرف شغل آزاد را انتخاب کرده باشد،نتیحه معلوم است که این فرد هیچ وقت نمی تواند احساس آرامش کند.
کسی که امنیت برایش از همه چیز مهم تر باشد هیچ وقت دلش را به دریا نمی زند و کارهایی با ریسک بالا انجام نمی دهد ولی این فرد به سمت شغلی رفته است که درصد ریسک بالایی دارد و ممکن است یک روز کار باشد و یک روز کار نباشد.و در کل هیچ وقت شغلش در امان نیست.
چطور ارزش هایمان را پیدا کنیم؟
برای اینکه بتوانیم ارزش هایمان را بدانیم باید از خود سوال بکنیم که کدام یک از ارزش ها برای من از اهمیت بالایی برخوردار است.
تمام ارزش ها در نظام ارزشی ما وجود دارند ولی از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند چون از کودکی هر یک از ما تجربیات متفاوتی را داشته ایم.
در ادامه لیست ارزشها را آورده ایم و از خودتان سوال بپرسید که کدام یک از درجه اهمیت بالاتری برای من برخوردار است؟
در این لیست 10 مورد از مهم ترین ارزش های فردی خودتان را اولویت بندی کنید.
در پایان شما را دعوت می کنم که مقاله های مرتبط را نیز در سایت ذهن خلاق مطالعه کنید.
چگونه به زندگی دلخواه خود دست پیدا بکنیم؟
6 کلید موفقیت چیست؟